رکسانا رکسانا ، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

جوجو

رکسانا و آیسانا

اولین مسافرت مشهد رکسانا جون

1393/7/8 13:51
نویسنده : مامان جوجو
751 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من .

عزیزم من تو این مدت وقت نکردم وبلاگت رو بروز کنم و مطلب و عکس بزارم . الان که برگشتم سرکار و ازت دورم توی بیکاریهام عکسهای خوشملت رو میزارم .

عزیزم شما رو گزاشتم مهد و الان دلم برات لک زده فدات شم .

اینجا مثل خانم ها نشسته بودی که بریم سوار هواپیما بشیم .

 

 

فدای اون خندت بشم من .

اینجا بغل زینب جیگر بودی جلوی هواپیمایی که میخواستیم سوار شیم . میخواستم عکسهای بهتر و قشنگی ازت بندازم ولی بخاطر مسائل امنیتی اجازه ندادن این بود که این عکس و هول هولکی برای یادگاری از اولین سفرت با هواپیما انداختم .

 

 

نور افتاده بود تو صورتت و روی ماهت معلوم نبود .

اینجا گذاشتمت روی میز . فدای اون خنده ی شیرینت

 

 

قربونت برم که با من تله پاتی ارتباط برقرار میکردی .

اینجا هم فرشته ی ناز من خوابید .

 

 

روی هوا هم خوابیدی جیگر من .

اینجا بیدار شدی و کنجکاویت گل کرد.

 

 

قربون قیافه و شکل و صورت و اون چشمهای خوشملت بشم من .

اینجا به زینب نگاه میکردی .

 

 

اینجا هم داشتی با عصبانیت دستت رو میخوردی .

 

 

وای جیگرتو برم من عشقم .

جیگر انقدر تو هواپیما شیرین کاری کردی که همه نگات میکردند و بهت میخندیدن . روبرومون یه آقا بود که دلش طاقت نیاورد و اجازه گرفت و شما رو بغل کرد و کلی باهات بازی کرد و شما هم میخندیدی و اصلا انگار نه انگار که این آقا رو برای اولین بار بود میدیدی .

 

 

عزیزم کلا با همه مهربون بودی و برای همه میخندیدی . فدات بشم من که انقدر جیگر و مهربونی .

اینجا توی راهرو نشستی که بریم رستوران ناهار بخوریم .

 

 

بعد از ناهار اومدیم و شما رو بردم حمام یه حالی بکنی .

 

 

فدای اون خنده و حال کردنت .

 

 

این وان مخصوص شستشوی شما بود عزیزم . من تو اون چهار روز همش شما رو اینجا میشستم که کلی هم حال میکردی . قربون دختر با حیا خودم بشم که عزیزم خودش پاهاشو جمع میکرد که زشت نباشه فدات بشم من عروسک .

 

این صندلی کنار آسانسور بود و هر وقت میخواستیم بریم پایین تا آسانسور بیاد اینجا منتظر میموندیم . قربونت برم مثل خانم خوشملا نشستی و نگاه میکردی .

 

 

اولین باری که دخترم خودش به تنهایی نشست بدون تکیه گاه . منم کلی ذوق کردم .اولین نشستنت پیش امام رضا (ع) بود عزیزه دلم .

 

 

اینجا یکی از رستورانهایی بود که تو هتل بود آخه هتل ما سه تا رستوران داشت . شما هم دیگه خانم شده بودی و نشستن یاد گرفته بودی و اونجا تا میرفتیم غذا بخوریم برای شما صندلی کودک می آوردند و شما مثل جیگرا از اون استفاده میکردی ولی انقدر وروجک شده بودی و میخواستی همه جا رو بریزی بهم  . اینجا هم داشتی با دندونات دوغ رو میترکوندی. سلف سرویس بود و من برای شما صبحها فرنی و ظهر ها سوپ و شب ها هم غذا سوپ و .... میدادم .

 

 

قربون اون لبهات بشم من . قربون اون شکل و قیافت بشم . منتظر بودی تا بهت غذا بدم.

 

 

اینجا دوباره از حمام آوردمت و مثل همیشه میخندیدی .

 

 

قربونت بشم من .همه ی زندگی منی تو.

 

 

اینجا میخواستیم میوه بخوریم .

 

 

با زینب و مادرجون و شما رفتیم پارک آبی که مادر جون شما رو نگه داشت و من و زینب رفتیم که خیلی هم خوش گذشت مادر جون به هوای شما نیومد و من و زینب جیگر رفتیم و خیلی خوش گذشت فقط به فکر شما بودم و همش میومدم و به مادرجون زنگ میزدم و میگفت شما آرومی و میرفتم دوباره بازی انشاا.. شما زود زود بزرگ شی و دوتایی با هم بریم . بخاطر اینکه ما رفتیم آب بازی تن شما مایو کردم و ازت عکس انداختم .

 

 

اینجا خواب بودی و همش تو خواب برمیگشتی رو شکم که منم میخواستم بخورمت عزیزم .

 

 

فدای این نگاه کردنت بشم من . اینجا از حمام آورده بودمت و ناز نگام میکردی .

 

 

 

اینجا هم بغل زینب جیگر نشسته بودی و من و نگاه کردی و منم ازتون عکس انداختم . انقدر با آبجی زینب جور شده بودی که نگو . زینب هم همش کمک من میکرد و وقتی پیش آبجی زینب بودی خیالم راحت راحت بود چون امتحان خودش رو پس داد و خیلی خوب نگهت میداشت . فدای جفتتون بشم من .

 

 

اینجا هم تو لابی نشسته بودیم تا بستنی بگیریم بخوریم . آکواریوم بزرگ و خوشگل و ماهیهای نازی داشت و شما همچین نگاه میکردی و ذوق میکردی منم کلی ازت فیلم گرفتم .

 

 

قربون اون قیافه و شکل و چشم و لبت بشم من . عشقم . عروسک من .

 

 

الهی فدات بشم من که با امام رضا هم عکس انداختی . همه نگات میکردن و تو هم فقط میخندیدی مثل مامانت مهربونی عزیزم .

 

 

اینم یه عکس دیگه تو حیاط امام رضا . از امام خواستم تو رو برای من همیشه سالم و صالح نگه داره انشاا...

 

 

اینجا نشستیم تو حیاط و زیارتنامه خوندیم تو شلوغ بود اونجا عکس نمی انداختم .اینجا هم خیلی حال داد .

 

 

اینجا هم داشتیم برمیگشتیم ازت انداختم .

 

 

اینم آخرین عکست از تو حیاط امام رضا که خداحافظی نکردیم و گفتیم انشاا.. هر ساله ما رو دعوت کنه با دختر گلم بریم پیشش.

 

 

راستی شما رو بردم آتلیه و از اولین سفرت به مشهد هم عکس یادگاری انداختیم و اینجا روبروی حرم و روبروی آتلیه بود که شما رو گذاشتم پیش گلها تا گلها بدونن گل من خوشگلتره. مامان فدای اون لبخند دلنشینت بشه .

بابا علی رو نبردیم انقدر دلم براش تنگ شده بود تو هم همینطور و بابا زنگ میزد و با شما هم حرف میزد و شما صدای بابا رو میشنیدی و میخندیدی .

پسندها (7)

نظرات (2)

نی نی عکس
8 مهر 93 14:59
ماشاالله چه نی نی نازی از بچه ها و نی نی های خوشگل تان عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید. ما ضمن نمایش عکس ها در سایت، به آن ها جایزه می دهیم www.niniaxs.ir
دختربهاری
17 مهر 93 16:26
سلام مامان رکسانا خوشحال میشم بهم سربزنین
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جوجو می باشد