آخرین حمام رکسانا جون در سال 92
جیگرم رو روز پنج شنبه ظهر بردم حمام . مامان فدات بشه که انقدر جیگر شدی .انقدر قشنگ تو آب بازی میکنی . جدیداً یاد گرفتی پاتو بالای لگن سفت نگه میداری و نمی زاری کف لگن . منم با این کارهایی که میکنی میخوام بخورمت . بابا رفته بود سرکار و منم گفتم دخترم رو ببرم حمام تا برای سال جدید تمیز و پاکیزه باشه .قربون دخترم برم که امسال اولین بهارش و میخواد سپری کنه . انشاا..
فدای دخترم بشم من که اونطوری نگاه میکنه
قربون اون روسری سر کردنت بشم من
قربون اون چشمهات .
بعد ناخن هات و گرفتم و بعد برای دختر گلم لاک زدم و منتظر شدیم تا بابایی و بیاد و سه تایی با هم سال جدید رو شروع کنیم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی