اولین مسافرت مشهد رکسانا جون
سلام عشق من .
عزیزم من تو این مدت وقت نکردم وبلاگت رو بروز کنم و مطلب و عکس بزارم . الان که برگشتم سرکار و ازت دورم توی بیکاریهام عکسهای خوشملت رو میزارم .
عزیزم شما رو گزاشتم مهد و الان دلم برات لک زده فدات شم .
اینجا مثل خانم ها نشسته بودی که بریم سوار هواپیما بشیم .
فدای اون خندت بشم من .
اینجا بغل زینب جیگر بودی جلوی هواپیمایی که میخواستیم سوار شیم . میخواستم عکسهای بهتر و قشنگی ازت بندازم ولی بخاطر مسائل امنیتی اجازه ندادن این بود که این عکس و هول هولکی برای یادگاری از اولین سفرت با هواپیما انداختم .
نور افتاده بود تو صورتت و روی ماهت معلوم نبود .
اینجا گذاشتمت روی میز . فدای اون خنده ی شیرینت
قربونت برم که با من تله پاتی ارتباط برقرار میکردی .
اینجا هم فرشته ی ناز من خوابید .
روی هوا هم خوابیدی جیگر من .
اینجا بیدار شدی و کنجکاویت گل کرد.
قربون قیافه و شکل و صورت و اون چشمهای خوشملت بشم من .
اینجا به زینب نگاه میکردی .
اینجا هم داشتی با عصبانیت دستت رو میخوردی .
وای جیگرتو برم من عشقم .
جیگر انقدر تو هواپیما شیرین کاری کردی که همه نگات میکردند و بهت میخندیدن . روبرومون یه آقا بود که دلش طاقت نیاورد و اجازه گرفت و شما رو بغل کرد و کلی باهات بازی کرد و شما هم میخندیدی و اصلا انگار نه انگار که این آقا رو برای اولین بار بود میدیدی .
عزیزم کلا با همه مهربون بودی و برای همه میخندیدی . فدات بشم من که انقدر جیگر و مهربونی .
اینجا توی راهرو نشستی که بریم رستوران ناهار بخوریم .
بعد از ناهار اومدیم و شما رو بردم حمام یه حالی بکنی .
فدای اون خنده و حال کردنت .
این وان مخصوص شستشوی شما بود عزیزم . من تو اون چهار روز همش شما رو اینجا میشستم که کلی هم حال میکردی . قربون دختر با حیا خودم بشم که عزیزم خودش پاهاشو جمع میکرد که زشت نباشه فدات بشم من عروسک .
این صندلی کنار آسانسور بود و هر وقت میخواستیم بریم پایین تا آسانسور بیاد اینجا منتظر میموندیم . قربونت برم مثل خانم خوشملا نشستی و نگاه میکردی .
اولین باری که دخترم خودش به تنهایی نشست بدون تکیه گاه . منم کلی ذوق کردم .اولین نشستنت پیش امام رضا (ع) بود عزیزه دلم .
اینجا یکی از رستورانهایی بود که تو هتل بود آخه هتل ما سه تا رستوران داشت . شما هم دیگه خانم شده بودی و نشستن یاد گرفته بودی و اونجا تا میرفتیم غذا بخوریم برای شما صندلی کودک می آوردند و شما مثل جیگرا از اون استفاده میکردی ولی انقدر وروجک شده بودی و میخواستی همه جا رو بریزی بهم . اینجا هم داشتی با دندونات دوغ رو میترکوندی. سلف سرویس بود و من برای شما صبحها فرنی و ظهر ها سوپ و شب ها هم غذا سوپ و .... میدادم .
قربون اون لبهات بشم من . قربون اون شکل و قیافت بشم . منتظر بودی تا بهت غذا بدم.
اینجا دوباره از حمام آوردمت و مثل همیشه میخندیدی .
قربونت بشم من .همه ی زندگی منی تو.
اینجا میخواستیم میوه بخوریم .
با زینب و مادرجون و شما رفتیم پارک آبی که مادر جون شما رو نگه داشت و من و زینب رفتیم که خیلی هم خوش گذشت مادر جون به هوای شما نیومد و من و زینب جیگر رفتیم و خیلی خوش گذشت فقط به فکر شما بودم و همش میومدم و به مادرجون زنگ میزدم و میگفت شما آرومی و میرفتم دوباره بازی انشاا.. شما زود زود بزرگ شی و دوتایی با هم بریم . بخاطر اینکه ما رفتیم آب بازی تن شما مایو کردم و ازت عکس انداختم .
اینجا خواب بودی و همش تو خواب برمیگشتی رو شکم که منم میخواستم بخورمت عزیزم .
فدای این نگاه کردنت بشم من . اینجا از حمام آورده بودمت و ناز نگام میکردی .
اینجا هم بغل زینب جیگر نشسته بودی و من و نگاه کردی و منم ازتون عکس انداختم . انقدر با آبجی زینب جور شده بودی که نگو . زینب هم همش کمک من میکرد و وقتی پیش آبجی زینب بودی خیالم راحت راحت بود چون امتحان خودش رو پس داد و خیلی خوب نگهت میداشت . فدای جفتتون بشم من .
اینجا هم تو لابی نشسته بودیم تا بستنی بگیریم بخوریم . آکواریوم بزرگ و خوشگل و ماهیهای نازی داشت و شما همچین نگاه میکردی و ذوق میکردی منم کلی ازت فیلم گرفتم .
قربون اون قیافه و شکل و چشم و لبت بشم من . عشقم . عروسک من .
الهی فدات بشم من که با امام رضا هم عکس انداختی . همه نگات میکردن و تو هم فقط میخندیدی مثل مامانت مهربونی عزیزم .
اینم یه عکس دیگه تو حیاط امام رضا . از امام خواستم تو رو برای من همیشه سالم و صالح نگه داره انشاا...
اینجا نشستیم تو حیاط و زیارتنامه خوندیم تو شلوغ بود اونجا عکس نمی انداختم .اینجا هم خیلی حال داد .
اینجا هم داشتیم برمیگشتیم ازت انداختم .
اینم آخرین عکست از تو حیاط امام رضا که خداحافظی نکردیم و گفتیم انشاا.. هر ساله ما رو دعوت کنه با دختر گلم بریم پیشش.
راستی شما رو بردم آتلیه و از اولین سفرت به مشهد هم عکس یادگاری انداختیم و اینجا روبروی حرم و روبروی آتلیه بود که شما رو گذاشتم پیش گلها تا گلها بدونن گل من خوشگلتره. مامان فدای اون لبخند دلنشینت بشه .
بابا علی رو نبردیم انقدر دلم براش تنگ شده بود تو هم همینطور و بابا زنگ میزد و با شما هم حرف میزد و شما صدای بابا رو میشنیدی و میخندیدی .